Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6472 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
step restart
U
شروع مجدد مرحلهای بازاغازی مرحلهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
phasic
U
مرحلهای
single step
U
تک مرحلهای
multi stage
U
چند مرحلهای
step reaction polymerization
U
بسپارش مرحلهای
step polymerization
U
بسپارش مرحلهای
step growth polymerization
U
بسپارش مرحلهای
PM
U
تلفیق مرحلهای
multistage
U
چند مرحلهای
stepwise polymerization
U
بسپارش مرحلهای
phased
U
مرحلهای کردن
phases
U
مرحلهای کردن
stepwise regression
U
رگرسیون مرحلهای
phase
U
مرحلهای کردن
two stage experiment
U
ازمایش دو مرحلهای
sequence curcuit
U
مدار چند مرحلهای
sequential color television
U
تلویزیون رنگی مرحلهای
two stage sampling
U
نمونه گیری دو مرحلهای
multi stage production
U
تولید چند مرحلهای
phasic stretch reflex
U
بازتاب کشش مرحلهای
multi stage experiment
U
ازمایش چند مرحلهای
stepwise formation constant
U
ثابت تشکیل مرحلهای
multi stage sampling
U
نمونه گیری چند مرحلهای
stage race
U
مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
multilevel addressing
U
ادرس دهی چند مرحلهای
polyphase sort
U
جور کردن چند مرحلهای
dash
U
مسابقه اسب دوانی یک مرحلهای
dashed
U
مسابقه اسب دوانی یک مرحلهای
dashes
U
مسابقه اسب دوانی یک مرحلهای
one pass assambler
U
همگذار یک مرحلهای اسمبلر تک گذاره
phaseout
U
توقف کار یا فراوری بطور مرحلهای
restart
U
بازاغازی دوباره شروع کردن
point race
U
مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
thor
U
نوعی موشک یک مرحلهای اتمی بالیستیکی برد متوسط
minuteman
U
نوعی موشک سه مرحلهای قاره پیمایی که کلاهک اتمی حمل میکند
homing phase
U
مرحلهای از پرواز موشک هدایت شونده بین نیمه مسیرو نزدیک هدف
binding time
U
زمان انقیاد مرحلهای که در ان مترجم شکل زبان ماشین نام ها وادرس ها را جایگزین انهامیکند
three stage least squares method
U
روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
syntax
U
مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
one for one
U
مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود
progress payment
U
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
stage payments
U
پرداختهای مرحلهای پرداختهای که در چند مرحله صورت میگیرد
lexical analysis
U
مرحلهای در ترجمه برنامه که نرم افزار کامپایل یا ترجمه کلمات کلیدی برنامه را با دستورات که ماشین جایگزین کند
dictatorship of proletariat
U
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
restart
U
شروع مجدد
redoing
U
شروع مجدد از ابتدا
redone
U
شروع مجدد از ابتدا
redoes
U
شروع مجدد از ابتدا
redo
U
شروع مجدد از ابتدا
redid
U
شروع مجدد از ابتدا
failures
U
شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
failure
U
شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
vertical
U
تعداد خط وط که پیش از شروع چاپ مجدد باید رد کرد
CTR
U
انتخاب این سه کلید با هم باعث شروع مجدد کامپیوتر میشود
ctrl
U
انتخاب این سه کلید با هم باعث شروع مجدد کامپیوتر میشود
resumes
U
شروع مجدد برنامه ازنقط های که ترک شده بود , بدون تغییرداده
resume
U
شروع مجدد برنامه ازنقط های که ترک شده بود , بدون تغییرداده
resumed
U
شروع مجدد برنامه ازنقط های که ترک شده بود , بدون تغییرداده
resuming
U
شروع مجدد برنامه ازنقط های که ترک شده بود , بدون تغییرداده
warm start
U
شروع مجدد برنامه که متوقف شده بود ولی بدون از دست دادن داده
fall back
U
شروع مجدد یک برنامه پس از رفع خطا از نقط های که توابع فراخوانده شده بودند
autoexec bat
U
در DOS یک فایل دستهای است که هنگام روشن شدن کامپیوتر یا شروع مجدد کاردستگاه فعال میشود
feasibility
U
بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
restart condition
U
شرط بازاغازی
initialize
U
تنظیم مقادیر یا پارامترها یا خط وط کنترلی به مقادیر اولیه اش تا امکان شروع مجدد برنامه یا فرآیند را بدهد
restart instruction
U
دستور المل بازاغازی
warm boot
U
شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
halts
U
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halted
U
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halt
U
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
charges
U
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charge
U
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
re endorsement
U
پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
set up
U
مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
regenerates
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
start off
U
شروع کردن شروع شدن
launching area
U
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
initiation
U
شروع کار شروع
furthers
U
مجدد
seconding
U
مجدد
furthering
U
مجدد
renewed
U
مجدد
second
U
مجدد
seconded
U
مجدد
seconds
U
مجدد
furthermore
U
مجدد
reflorescence
U
مجدد
further
U
مجدد
further on
U
مجدد
furthered
U
مجدد
retrials
U
ازمایش مجدد
reloads
U
بارکردن مجدد
readjustment
U
سازگاری مجدد
reorganize
U
سازماندهی مجدد
reorganizing
U
سازماندهی مجدد
reorganised
U
سازماندهی مجدد
re examination
U
بازپرسی مجدد
reloaded
U
بارکردن مجدد
reload
U
پر کردن مجدد
retrials
U
محاکمه مجدد
re-examination
U
بازپرسی مجدد
reloads
U
پر کردن مجدد
reloading
U
بارکردن مجدد
reorganizing
U
تشکیلات مجدد
reorganizes
U
سازماندهی مجدد
revaluation
U
بهاگذاری مجدد
reloaded
U
پر کردن مجدد
resorption
U
مکیدن مجدد
reorganises
U
تشکیلات مجدد
retrial
U
محاکمه مجدد
reloading
U
پر کردن مجدد
reorganising
U
تشکیلات مجدد
reorganising
U
سازماندهی مجدد
retrial
U
ازمایش مجدد
reload
U
بارکردن مجدد
reorganised
U
تشکیلات مجدد
revaluation
U
ارزیابی مجدد
reorganize
U
تشکیلات مجدد
reorganized
U
تشکیلات مجدد
reorganized
U
سازماندهی مجدد
reorganizes
U
تشکیلات مجدد
reorganises
U
سازماندهی مجدد
reorganization
U
تشکیلات مجدد
revisits
U
ملاقات مجدد
retread process
U
تعمیر مجدد
replenishing
U
پرکردن مجدد
reissue
U
چاپ مجدد
reissued
U
چاپ مجدد
reissues
U
چاپ مجدد
reissuing
U
چاپ مجدد
retransmission
U
ارسال مجدد
revisiting
U
ملاقات مجدد
revisited
U
ملاقات مجدد
revisit
U
ملاقات مجدد
reorganization
U
سازماندهی مجدد
rally
U
اجتماع مجدد
rallies
U
اجتماع مجدد
rallied
U
اجتماع مجدد
recount
U
شمارش مجدد
recounted
U
شمارش مجدد
recounting
U
شمارش مجدد
recounts
U
شمارش مجدد
retransmission
U
مخابره مجدد
resurvey
U
بررسی مجدد
resupply
U
اماد مجدد
replenish
U
تدارک مجدد
replenished
U
پرکردن مجدد
replenished
U
تدارک مجدد
restoration
U
استقرار مجدد
replenishes
U
پرکردن مجدد
replenishes
U
تدارک مجدد
replenishing
U
تدارک مجدد
resale
U
فروس مجدد
replenish
U
پرکردن مجدد
subdivisions
U
تقسیم مجدد
subdivision
U
تقسیم مجدد
remand
U
بازداشت مجدد
remanded
U
بازداشت مجدد
remanding
U
بازداشت مجدد
remands
U
بازداشت مجدد
remarriages
U
ازدواج مجدد
remarriage
U
ازدواج مجدد
reshipment
U
حمل مجدد
resale
U
حراج مجدد
rerun
U
اجرای مجدد
reinforcement
U
وضع مجدد
re-runs
U
نمایش مجدد
retake
U
گرفتن مجدد
retaken
U
گرفتن مجدد
reinsurance
U
بیمه مجدد
reinfection
U
عفونت مجدد
regeneracy
U
تولید مجدد
retakes
U
گرفتن مجدد
retaking
U
گرفتن مجدد
regelation
U
انجماد مجدد
reformat
U
فرمت مجدد
re-running
U
نمایش مجدد
reintegration
U
استقرار مجدد
re-run
U
نمایش مجدد
reproduction
U
تولید مجدد
reproductions
U
تولید مجدد
repayments
U
پرداخت مجدد
repayment
U
پرداخت مجدد
after shrinkage
U
انقباض مجدد
reactivation
U
فعالیت مجدد
comeback
U
دستیابی مجدد
comebacks
U
دستیابی مجدد
reinterpretation
U
تفسیر مجدد
re-ran
U
نمایش مجدد
crossecheck
U
مقابله مجدد
reexport
U
صادرات مجدد
reconversion
U
گرایش مجدد
readjustments
U
سازگاری مجدد
recompile
U
کامپایل مجدد
recaption
U
توقیف مجدد
reapparition
U
فهور مجدد
reallocation
U
تخصیص مجدد
re attachment
U
توقیف مجدد
Recent search history
Forum search
1
In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1
it was suggested that an initial application of one or two iterations of the Gauss-Seidel method from a flat voltage estimate would be sufficient to start things off properly.
2
reintroduce?
2
زمانی که دندان من شروع به درد می کند
2
زمانی که دندان من شروع به درد می کند
0
شرمنده ها من نميخواستم انگليسي صحبت كنم خودت اول شروع كردي
0
نحوه کار با نرم افزار waze
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com